علوّ همّت و طبع بلند و والاى وحشى
وحشى با مناعت طبع بىبديل و عزّت نفس بىنظير به محبوبش بيان مىدارد كه اگر بار خاطرى از من دارى مرا هلاك ساز. وى حتّى مىخواهد هر كجا كه رخ در نقاب خاك كشيد، كسى او را برندارد تا مبادا بارى بر دوش كسى باشد. وحشىِ طبيعت بلند از همه ياران حلالى مىطلبد حتّى از قاتلش. او نمىخواهد كسى از دستش آزرده خاطر باشد. طبع والاى وحشى اجازه نمىدهد كه از اشك نااميديش خارى در زمين بر سر راه كسى برويد.
هلاكم ساز گر بر خاطرت بارى ز من باشد كه باشم من كه بار خاطر يارى ز من باشد
گذاريدم همانجايى كه مىرم بر مداريدم
نمىخواهم كه بر دوش كسى بارى ز من باشد
حلالى خواستم از جمله ياران قاتل من كو
كه خواهم عذر او گر گاهش آزارى ز من باشد
ز اشك نااميدى برد مژگان آب و مىترسم
كه ناگه بر سر راه كسى خارى ز من باشد
به كويش گر ندارم صورت عشرت غم مخور وحشى
مرا اين بس كه آنجا ناله زارى ز من باشد
*ديوان: 55