مدیریت هیجان ها
گفته می شود که هوش هیجانی ،نشانگر میزان موفقیت افراد درزندگی است.توانایی شما درشناخت هیجانات و مدیریت صحیح آنها ، بخش مهمی از هوش هیجانی به شمار می رود. در این جا به نکاتی اشاره می کنیم که به شما در پرورش این بخش از هوش هیجانی کمک می نماید.
1-بایستید و بررسی کنید.
در طول فعالیت های روزانه ،لحظه ای درنگ کنید و به خود بیا ندیشید. از خود بپرسید: «من چه احساسی دارم؟» از چگونگی احساس خود آگاه شوید واگر در این زمینه کاری لازم است ،انجام دهید.
2- درباره رفتارروزانه خود بیاندیشید .
در پایان هر روز تأمل کنید.هاوارد گاردنر، که یکی از محققان با سابقه در زمینه هوش های چند گانه به شمار می رود ،معتقد است که یک اصل کلیدی در رفتار انسان های فوق العاده ، رعایت همین نکته است. روز خود را مرور کنید.ببینید چه کارهایی را خوب مدیریت کرده اید. کا رهایی را که باید بهتر انجام دهید مشخص نمایید. وبرای بهتر شدن تصمیم بگیرید.
3-یادداشت کنید.
حالت های هیجانی خود را به صورت روزانه یا هفتگی یادداشت کنید.
چه عکس العمل های هیجانی دارید؟
چه چیزی شما را آشفته می کند؟
چه چیز شما را خشنود می سازد؟
سپس ببینید که آیابه مرور زمان به یک الگوی رفتاری خاصی می رسید.
آیا همیشه برخی نظرات خاص شما را آشفته می سازد ؟
آیا در ساعت خاصی در طول روز عصبی می شوید؟
آیا اشخاص خاصی باعث برانگیخته شدن عکس العمل های هیجانی متفاوتی درشما می شوند؟ حالا تلاش کنید تا مشکلات خود در این موارد را کاهش دهید.
4- نوع احساس خود را بپذیرید.
بسیاری از ماعادت کرده ایم که احساسات خودرا پنهان کنیم ،از آنها فرار کنیم یا به خاطر این احساسات خجالت بکشیم. سعی کنید توانایی در دست گرفتن احساسات را در خود پرورش دهید.به عنوان مثال شما باید بتوانید که به خود یا دیگران بگویید:«الان احساس نگرانی می کنم» یا«می ترسم که شکست بخورم» یا «دراین وضعیت احساس ناراحتی می کنم» یا « این روش گفتگو برایم خوشایند نیست ،بهتر است شیوه مناسب تری برای مذاکره پیدا کنیم»
5-همیشه اجازه ندهید که احساستان نوع رفتار شما راتعیین کند.
فقط به خاطر این که از چیزی خسته شده اید آن را رها نکنید. شما فقط احساس خستگی می کنید .اگر این احساس خود را بپذیر ید ،می توانید از آن عبور کنید. اگر درباره موضوعی کوتاهی کرده اید واز این بابت احساس گناه می کنید ،این دلیل نمی شود که آن موضوع یا کار را رها کنید.اگر نسبت به کسی احساس خشم می کنید،این دلیل نمی شود که فریاد بزنید ،اوراسرزنش کنیدویاجاروجنجال به پا نمایید.
6- از خودتان بپرسید چرا؟
آیا هیچ دلیلی برای احساسی که دارید وجوددارد؟
ممکن است دریک لحظه احساس کج خُلقی کنید ،اما چرا؟
آیا این احساس به خاطر حرفی است که امروز از کسی شنیده اید یا به خاطر این است که دیروز به چیزی که می خواستید نرسیدید یا این رفتار شما باعث می شود که دیگران کار بیشتری به شما محوّل نکنند؟ بگردید تا عامل بروز این حس را بیابید.
7- بیاموزید بر حساسیت های هیجانی خود غلبه کنید.
قبلاًهر گاه همسر یا مادرم مرا به حساس بودن متهم می کردند ،من هم در مقابل ،این حرف ها را در خودم می ریختم ،احساس ناراحتی می کردم وبه دنبال آن افسرده می شدم.بعد ها فهمیدم که با این کار فقط دارم انرژی خودم رابه خاطر نگرش منفی آن ها به هدر می دهم و دریافتم که لزومی ندارد چنین کنم. به خودم آموختم که این حرف ها اهمیتی ندارد. حالا آنها می توانند هر چه دلشان می خواهد ، بگویند. دیگر هیچ چیزی برای بر انگیختن حساسیت من وجودندارد.
8- در هنگام عصبانیت ،خودتان را از موقعیت دور کنید.
وقتی عصبانی ،خشمگین یا بر آشفته می شوید ،لزومی ندارد که آن را به شخص دیگری منتقل نمایید. خودرا از آن وضعیت دور کنید وبه خودتان زمان بدهید تا از آن حالت خارج شده وکمی آرام تر شوید. وقتی افکارتان آرام شد ، می توانید با کسی که باعث عصبانیت شما شده حرف بزنید.
9- بزرگ نمایی نکنید.
بعضی از افراد بزرگنمایی می کنند. آنها آن قدر یک موضوع را کش می دهند که یک مسئله پیش پا افتاده تبدیل به یک معضل بزرگ می شود. سعی کنید بیاموزید که در همان مراحل اولیه قضیه را فیصله دهید ،نه این که روز ها یا هفته ها به آ ن بپردازید. یک تلفن زدن ساده ،یک چت دوستانه یا نوشتن یک یادداشت در دفترچه یادداشت شخصی شمارا از دست یک مشکل نجات می دهد.
10-عصبانیت را به تعویق بیاندازید.
اگر از افرادی هستید که خیلی زود عصبانی می شوید ، به سرعت آرامشتان رااز دست می دهید وازکوره در می روید ،سعی کنید بیاموزید که چگونه مدت بیشتری آرام بمانید. مثلاً می توانید قبل از پاسخ دادن به دیگران کمی صبر کنید،قبل از نشان دادن عکس العمل تا10 بشماریدیا تکنیک هایی مانند مدیتیشن ، یوگا یا مدیریت خشم را بیاموزید.