تكبيتها و شاهبيتها
بيتالغزل يا شاهبيت، بيتى است كه از لحاظ زيبايى و دقّت، داراى نكتههاى دقيق و ظريف باشد و امتيازات خاصّى نسبت به ساير ابيات داشته باشد.[1]
تكبيتها و شاهبيتهاى وحشى به قدرى جذّاب و دلنشين و پرمعنى است كه حكم مثل ساير را در بين عوام و خواص پيدا كرده و مشهور زبانها گشته است.
سبك هندى به علت مدت طولانى زمانى بيش از دو قرن و نيم شاعران زيادى به ظهور رسيدند و غزلهاى فراوانى سرودند. با وجود كثرت تعداد شاعران و نيز غزلسرايان به تناسب
زمانى و پيدايش مضامين و تعابير مختلفى كه هر كدام ريشه در اوضاع و احوال اجتماعى و زندگى روزمره مردم داشت به تكبيت، شاهبيت يا بيتالغزل معروف شد. تعدادى از ابيات و
اشعار وحشى به سبب اينكه رابطه تنگاتنگ با زندگى شخصى و واقعيّات و خصوصيّات اجتماعى وى داشت و از سلامت و عذوبت خاصّى برخوردار بود مشهور گشته و بر سر زبانها
افتاده است. اينك تعدادى از تكبيتهاى معروف وحشى را ذيلاً مىآوريم:
اى كه دل بردى ز دلدار من آزارش مكن
آنچه او در كار من كرده است در كارش مكن
ديوان: 142
پر است شهر ز ناز بتان نياز كم است
مكن چنانكه شوم از تو بىنياز مكن
*ديوان: 135
تغافلها زد امّا شد نگاهش عذرخواه من
كه صد ره گشت بر گرد سر و چشمش نگاه من
*ديوان: 137
ترك ما كردى برو همصحبت اغيار باش
يار ما چون نيستى با هر كه خواهى يار باش
*ديوان: 99
چه كم مىگردد از چشمت بلاگردان نازم كن
نگاهى چند نازآلوده در كار نيازم كن
*ديوان: 137
خوش آن غرور كه وام دو صد جواب سلام
به يك كرشمه ابرو ادا تواند كرد
*ديوان: 53
روم به جاى ديگر دل دهم به يار ديگر
هواى يار دگر دارم و ديار دگر
*ديوان: 92
روى در روى و نگه بر نگه و چشم به چشم
حرف ما و تو چه محتاج زبان است امروز؟
*ديوان: 95
سبو به دوش و صراحى به دست و محتسب از پى
نعوذ باللّه اگر پاى من به سنگ برآيد
*ديوان: 83
شهرت عشق كند زمزمه حسن بلند
شد ز يوسف سخن عشق زليخا مشهور
*ديوان: 94
طاير بستان پرستم ليكنم پر باز نيست
گلشنم نزديك امّا رخصت پرواز نيست
*ديوان: 37
ما چو پيمان با كسى بستيم، ديگر نشكنيم
گر همهزهر است چونخورديم،ساغر نشكنيم
*ديوان: 117
مىتوانم بود بىتو، تاب تنهاييم هست
امتحان صبر خود كردم شكيباييم هست
*ديوان: 40
هرچه گويى آخرى دارد به غير از حرف عشق
كاين همه گفتند و آخر نيست اين افسانه را
*ديوان: 10
يك همدم و همنفس ندارم
مىميرم و هيچ كس ندارم
گويند بگير دامن وصل
مىخواهم و دسترس ندارم
*ديوان: 131
[1]×. فرهنگ مصطلحات ادبى واژهنامه مفاهيم و اصطلاحات ادبى فارسى، سيما داد، انتشارات مرواريد، چاپ اوّل، 1371: 51.