امسال و هر سال ، نوروز را با قلم فریبا علومی یزدی به همه پارسی زبانان تبریک بگویید.
ایران مجری/ بانک تقدیرنامه / تبریکات:
دعای لحظه سال تحویل:
یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل و النهار یامحول الحول والاحوال حول حالنا الی احسن الحال
خدایای رحمان نوید میلاد سال نو را بر دوش نسیم بهاری گذاشت تا این امانت سبز را به رسم آغاز به خالق سپارد.
حلول سال نو ، تولد دوباره ی طبیعت و عید فرخنده ی نوروز باستانی را که یادگار نیاکان و پیامآور دوستی، عشق و محبت است را همراه با لطافت گلها و عطر شکوفه ها ،به محضر شریف حضرت عالی تبریک عرض می نماید.
از خداوند منان برای جناب عالی و خانواده محترمتان در سال جدید ، روزی حضرت مریم ، قصر آسیه، تقوای حسین، قلب خدیجه، عفت فاطمه، جمال یوسف، ثروت قارون، حکمت لقمان و ملک سلیمان و عاقبتبخیری را آرزومندم.
عيد نوروز در ميان 25 ميليون مسلمان از حدود 40 قوميت در روسيه، به شكلي جذاب و با آداب و سنن متفاوت كه ريشه در تاريخ هر يك از آنها دارد، جشن گرفته مي شود.
عيد نوروز كه خاستگاه آن ايران باستان بوده است با توجه به تاثير فراوان و عميق فرهنگ ايران بر كشورها و ملل منطقه بويژه مناطق آسياي مركزي و قفقاز، جايگاه ويژه اي در ميان اين ملت ها يافته و بدين ترتيب تقريبا از يك هزار سال پيش به روسيه راه يافت.
با وجود اينکه فرهنگ ايراني از احترام ويژهاي در ميان لبنانيها برخوردار است اما عمده مراسم نوروز توسط کردهاي لبناني برگزار ميشود. هزاران کرد لبناني، هر سال عيد نوروز مصادف با اولين روز بهار و نو شدن طبيعت را به عنوان روز ملي همچون ديگر ايرانيان در درون و بيرون از ميهنشان، جشن ميگيرند.
لبنان کشوري است که مردم آن به واسطه حضور پر رنگ فرهنگ غربي در کنار فرهنگ عربي - اسلامي، بسياري از آداب و رسوم کشورهاي غربي را در کنار آيينهاي اسلامي و عربي به اجرا در ميآورند اما شايد سخت باشد تصور کنيم که عيد نوروز در اين کشور جشن گرفته ميشود.
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود.
در شب سال تحویل تا شب قزیر صاحبخانه دو عدد شمع در بالای خانه اش روشن میکند وخانه اش را خانه تکانی کرده و چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.
گويند جشن آبريزان نخست از آيين هاي ماه تير بوده كه بعدها به مراسم عيد نوروز اضافه شده است و ساليان دراز پيش از اين، هفت سال قحطي پديد آمد.
مردمِ به جان آمده از خشكسالي براي نيايش و نماز و درخواست باران به بيابان رفتند و دست به دعا بردند و چون از ابر رحمت پروردگار باران باريد در دل ها شادي پديد آمد و مردم به شادماني پرداختند و به شكرانه اين نعمت، پس از آن هر سال بر روي يكديگر آب و گلاب پاشيدند.
بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب میر نوروزی و حاكم پنج روزه است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه.
چهار شنبه سوري که از دو کلمهي چهارشنبه (آخرين چهارشنبه سال) و سوري که همان سوريک فارسي و به معناي سرخ باشد تشکيل شده و در کل به معناي چهارشنبه سرخ و مقدمه جدي جشن نوروز است.
سرآغاز جشن نوروز، روز نخست ماه فروردين است و به دليل اينكه برخلاف سايرجشنها برابري نام ماه و روز را به دوش نميکشد بر ساير جشنهاي ايران باستان برتري دارد.
در مورد پيدايي اين جشن افسانههاي بسيار است اما آنچه به آن جنبه رازوارگي ميبخشد آيينهاي بسياري است که روزهاي قبل و بعد از آن انجام ميگيرد.
عید نوروز در قرقیزستان تنها یک روز آن هم در روز اول یا دوم فروردین ماه است. اگر اسفند ۲۹ روز باشد اول فروردین و اگر ۳۰ روز باشد در روز دوم فروردین برگزار می شود. مراسم جشن این روز را در شهرها دولت تدارک می بیند و در روستاها بزرگان و ریش سفیدان در برگزاری آن دخالت دارند.
جشن نوروز فقط در روز اول فروردین ماه برپا نمیشده بلکه چندین روز دوام مییافته. ابوریجان در التفهیم، پساز ذکر نخستین روز فروردین، نوشته:
«و آنچه از پس او است پنج روز همه جشنها است و ششم فروردین ماه «نوروز بزرگ» است زیرا که خسروان بدان پنج روز حقهای حشم و کروهان بگزاردندی و حاجتها روا کردندی: آنگاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است که اول روزی است از فرنامه و بدو فلک آغاز گردیدن»
برخی در ضمن رسوم درباری، مدت این جشن را یک ماه دانستهاند و گروهی پنج روز اول را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه نامیدهاند. بدیهی است که اگر فیالمثل در دربار شاهان ساسانی یک ماه جشن برپا میشده، این امر مستلزم آن نبود که همۀ مردم یک ماه تمام را جشن بگیرند بلکه در پنج روز اول همگی جشن برپا میکردند. نوروز خاصه را «نوروز بزرگ» و «جشن بزرگ» و «نوروز ملک» هم خواندهاند.
نخستین پادشاهی که در دو قسمت نوروز عامه و خاصه را به هم پیوست و همۀ ایام ما بین آن را جشن گرفت هرمز پسر شاهپور بود.
جشن سال نو نزد آریائیان
این جشن در اصل یکی از دو جشن سال آریائی بود: آریائیان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل گرما شامل بهار و تابستان و فصل سرما شامل پائیز و زمستان میشد. فصل سرما در اوستائی زیمه Zima و فصل گرما همه Hama خوانده شده. در زمانی بسیار کهن فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود، چنانکه در وندیداد فرگرد اول بند 2 و 3 آمده، ولی بعدها در دو فصل مزبور تغییری پدیدار گشت چه تابستان دارای هفت ماه و زمستان پنج ماه گردید، چنانکه این امر نیز در شرح بندهای نامبرده از وندیداد مسطور است.
در هریک از این دو فصل جشنی برپا میداشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار میرفته: نخست جشنی که به هنگام آغاز فصل گرما ـ یعنی وقتی که گلهها را از آغلها به چمنهای سبز و خرم میکشانیدند و از دیدن چهرۀ دل آرای خورشید شاد و خرم میشدند ـ و دیگر در آغاز فصل سرما که گله را به آغل کشانیده توشۀ روزگار سرما را تهیه میدیدند.
نوروز و مهرگان
از یک طرف میبینیم که در عهد هند و اروپائی سال از اول تابستان «انقلاب صیفی» و با ماه تیر آغاز میشده و دلیل آن لغت (میذیایری) است که اسم گاهنبار پنجم از شش گاهنبار (جشن) سال است. این جشن در حوالی «انقلاب شتوی» برپا میشده و معنای لغوی آن «نیمۀ سال» است. از بیان بندهشن پهلوی چنین بر میآید که (میذیایری) در اصل در حوالی انقلاب شتوی (اول جدی) و بنابراین اول سال در حوالی انقلاب صیفی (اول سرطان) و مطابق (میذیایری شم) بوده است.
از سوی دیگر در مییابیم که در زمانی سال با اول تابستان شروع میشد ولی نه با تیرماه، بلکه با فروردین ماه ـ بیرونی، اول سال ایرانیان را در فروردین و در انقلاب صیفی میداند و اعیاد خوارزمی نیز مؤید این مدعا است. مسعودی در التنبیه و الاشراف گوید: «آغاز سال ایرانیان در اول تابستان و مهرگان در آغاز فصل زمستان بوده است.» در نوروزنامه منسوب به خیام آمده.: «فروردین آن روز [سی سال گذشته از پادشاهی گشتاسب که زردشت بیرون آمد] آفتاب به اول سرطان قرار کرد و جشن کرد.» در کتاب التاج منسوب به جاحظ آمده: «نوروز و مهرگان دو فصل سال هستند: مهرگان دخول زمستان و فصل سرما است و نوروز اذن دخول فصل گرما است.»