آشنایی با هوش هیجانی از فریبا علومی یزدی
پاسخ بسیاری از سوالات خود را درمورد هوش هیجانی می توانید دراین جا بیابید
برای مثال :
هوش هیجانی چیست ؟
چه تاثیری دارد؟
چطور می توان فهمید که دارای این هوش هستیم یا خیر؟
چطور می توان آن را گسترش داد؟
برای شروع بهتراست به نقش احساس و هیجان در زندگی نگاهی انداخت سپس باهوش هیجانی آشنا شد .
آیا احساسات مهم اند ؟
بسیاری از ما طوری تربیت شده ایم که معتقدیم احساسات و هیجانات باید کنترل شوند.
به هرحال به هیجانات و احساسات و ارزش های آن ، از زاویه دیگری نیز می توان نگاه کرد.
آیا تا به حال در مورد چیزی که برای شما مفید است ، اطلاعاتی کسب کرده اید ولی آن را به کار نگرفته اید ؟
برای مثال : ورزش کردن .
آیا می دانید که ورزش کردن برایتان مفید است ؟
آیا شنیده اید که یک فرد به طورطبیعی باید مرتب ورزش کند ؟ مثلا سه بار در هفته ؟
شما حتما این اطلاعات را کسب کرده اید . بسیاری از تبلیغات در جهت ارتقای سلامتی صورت گرفته اند ، این بدین معنی است که شما دانش و اطلاعات آن را دارید.!!!
سوال بعدی من این است که آیا شما هیچکدام از این کارها را انجام می دهید؟ مرتب ورزش می کنید؟ اگر ورزش نمی کنید بگویید چرا؟
آیا به خاطر این است که به زحمت نیفتید؟
آیا ورزش کردن را دوست ندارید؟
از انجام آن لذت نمی برید ؟
به آن اهمیت نمی دهید ؟
برایتان خسته کننده است ؟
آیا کاردیگری مثل تماشای تلویزیون و یا خوردن یک استکان چای برایتان لذت بخش تر است ؟
توجه داشته باشید که تمامی این دلایل احساسات و هیجانات را دربرمی دارند.
" لذت " یک احساس است .
" به زحمت نیفتادن " یک احساس است .
" خسته نشدن " یک احساس است.
" شاد شدن " یک احساس است .
برخی از ما که ورزش نمی کنیم بدلیل چیزی است که احساس و هیجان نام دارد.
احساس و هیجان در انتخاب ما تاثیر می گذارد.
احساس و هیجان می تواند ما را به انجام کاری سوق دهد و یا باز دارد.
احساس و هیجان می تواند رفتار ما را کنترل نماید.
تاثیری که احساس می تواند روی رفتار ما داشته باشد بستگی به هوش هیجانی ما دارد.
3- اگر شما تصمیمی قاطع برای داشتن اندامی مناسب می گرفتید برای رسیدن به آن :
مشتاقانه ورزش می کردید ،
ازاین که در اثر ورزش نکردن ، بیمار شوید هراس داشتید و زمان مناسب برای این کار را پیدا می کردید.
" تصمیم قاطع "،" اشتیاق " و" هراس " همگی احساس هستند ، پس احساس خیلی مهم است .
*احساسات می تواند ما را درانجام کار های خوب ترغیب کند.
* احساسات می تواند به سلامتی ما کمک کند.
* احساسات می تواند ما را وادار به توجه کردن کند.
اینکه ما چقدرخوب بتوانیم این کارها را انجام بدهیم بستگی به هوش هیجانی ما دارد.
در اکثر موارد ، احساسات به علاوه ی دانش ، رفتارما را تعیین می کند .
اگر تمام آن چیزی که نیاز داشتیم فقط دانش و هوش شناسی بود ، درآن صورت هیچکس در کشور با سرعت بالا رانندگی نمی کرد !!! ، سیگار نمی کشید!!! ، غذاهای پرچرب نمی خورد.!!!
احساسات به ما اطلاعات ارزشمندی نیز می دهند . برای مثال اگر قرار باشد که شما یک گزارش به مدیر ارشد خود تحویل دهید ، احساس نگرانی خواهید داشت و این احساس یک وقفه در شما ایجاد می کند. این نگرانی دربر دارنده ی اطلاعاتی است که به شما می گوید مراقب باش .در نتیجه شما دوباره گزارش خود را مرور کرده و اشکالات را برطرف خواهید کرد . بدون این احساس و نگرانی ، شما هرگز دوباره آن را مرور نمی کنید . این احساس نگرانی هشداری ارزشمند است .
به جای نادیده گرفتن احساسات یا کنترل کردن آنها باید به اهمیت آن در زندگی پی ببریم و آن را اداره کرده و هوشمندانه به آن پاسخ دهیم .
آیا احساسات در کنفرانس ها باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند؟
ممکن است از خود بپرسید که نقش احساسات درمحیط کار چگونه است و یا اینکه آیا احساسات درکنفرانس ها جایگاهی دارد یا خیر؟
بسیاری از ما معتقدیم که باید احساسات خود را پشت درب تالار بگذاریم و سپس وارد محل کنفرانس شویم .
این نظریه در حقیقت یک تعصب است که در فرهنگ های گذشته به چشم می خورد . به جای کسب دانش و مهارت های هوش هیجانی ، بیشتر ما طوری رشد کرده ایم که گویی در رژیم آزمون های IQ، منطق ، مهارت های زبان شناسی و فن بیان و بلاغت و چیزهایی از این قبیل هستیم.
البته همه ی این مهارت های تکنیکی مهم هستند . شخصیت شما مهم است . پیش زمینه ی فرهنگی ، تجارب کاری ، عقاید مذهبی ، همه ی اینها مهم اند اما هوش هیجانی نیز بسیار با اهمیت است حتی درمحل کنفرانس.
اگر مخاطبان شما احساس اشتیاق ، علاقه مندی ، قاطعیت ، غرور و یا اعتماد به نفس درمورد حضور در کنفرانس دارند چرا باید چنین احساساتی پشت در تالار باقی بماند؟ اینها همان احساساتی هستند که بر ای بهتر انجام شدن کار ضروری اند.
به عنوان مثال اگر یکی از سخنرانان در برخورد با یک مخاطب سخت ، صبور و آرام باشد آیا این یک مزیت نیست ؟
نکته ی قابل توجه این است که احساسات بر رفتار ما تاثیر می گذارند حتی در محل کار . اگر در یک کنفرانس ، جلسه یا میز گرد با اعتماد به نفس باشیم بهتر می توانیم صحبت کنیم . اگر بیم و هراس داشته باشیم نمی توانیم خلاقیت و بداهه گویی را به ارمغان بیاوریم .
احساسات درمیزان بهره وری ما ، توانایی ما در ایراد یک سخنرانی عالی و ارتباط با مخاطبان تاثیر به سزایی دارد. اگر هنوز شک دارید و متقاعد نشده اید که احساسات در رفتار تاثیر می گذارند به این مثال توجه کنید .
هنگامی که احساس خستگی دارید چه می کنید؟
اگر از بیشتر افراد بپرسید هنگامی که خسته اند چه می کنند می گویند کار را رها می کنند و حتی اگر انجام آن کار برایشان بالقوه مفید باشد مثل مطالعه کردن ، ورزش کردن ، نوشتن گزارشی بلند و...آن را متوقف می کنند .
آنها درحقیقت اجازه می دهند تا احساس خستگی در رفتارشان نمایانگر شود . به ندرت از خود سوال می پرسند چرا؟
چون این کار را به طور اتوماتیک انجام می دهند .
احساس خستگی بطور قطع تاثیر زیادی درمیزان بهره مندی آنها درمحل کار دارد.
احساسات نه تنها در رفتارشما تاثیر می گذارد بلکه در رفتار کارمندان دیگر ، مدیران ، مشتریان ، سهامداران و هرکسی را که با شما درارتباط است نیز تاثیر گذاراست .
احساسات می تواند موجب ایجاد تفاوت بین موفقیت و شکست ، داشتن نیروی کاربهره ور یا غیربهره ور، حاضرشدن درمحل کار و یا حاضرنشدن به خاطربیماری ، مدیر موفق یا ناموفق شود.
شواهد محکمی وجود دارد که نشان می دهد احساسات می تواند روی ما تاثیر مثبتی بگذارد درنتیجه ما نیازمند هوش هیجانی هستیم .
اجازه دهید مثال دیگری درمحل کاربرایتان ذکرکنم .
اگر بخواهید صراحت و صداقت را دربین کارکنان افزایش بدهید ، آیا فکر می کنید که میتوان چنین ارزشهایی را درمحیط کار به راحتی و بدون در نظرگرفتن جوّی هیجانی ، ایجاد نمود؟
این چیزی است که برخی از افراد تجربه کرده اند اما با شکست مواجه شده اند.
تصورکنید می خواهید صداقت و صراحت را بین کارمندان افزایش دهید، اگر کارمندان مورد تهدید واقع شوند و یا احساس ناامنی کنند آیا این کار یعنی افزایش صداقت ممکن خواهد بود؟
هنگامی که کارمندان احساس ارزش ، اعتماد به نفس و مهم بودن کنند ; صداقت و صراحت را به راحتی می توان درآنها توسعه داد.
هیجانات و احساسات نقش مهمی دررسیدن به ارزش ها ایفا می کنند.
هیجانات و احساسات اجزای سازنده ی :
مدیریت موفق
سخنرانی موفق
مدیریت افراد
کارگروهی
تصمیم گیری و تحمل فشارها و استرس ها هستند.
آزمون خود شناسی:
چرا عواطف و هیجانات درمحیط کاراهمیت دارد؟
اجازه دهید با پرسیدن چند سوال ، شما را در رسیدن به نتایج کمک کنیم .
1-هنگامی که وارد جلسه ای می شوید که می دانید در ورای صحبت ها چه واقعیتی پنهان است به شما کمک می کند یا مثل مانع بر سر راه شما قرار می گیرد ؟ و یا تفاوتی ندارد؟
2- اگر کارمندان خود را جهت تغییر آنها ، رهبری کنید درصورت اعتماد به شما ، همکاری آنها با هم بیشتر می شود یا نسبت به شما سوءظن پیدا می کنند و یا اینکه تفاوتی نداره ؟
3- اگر قرار باشد سخنرانی داشته باشید این کار را هنگامی که آسوده خاطر هستید بهتر به انجام می رسانید یا هنگامی که عصبی و نگرانید؟ و یا تفاوتی ندارد؟
4- هنگامیکه نگران و عصبی هستید بهتر می توانید با تجهیزات مختلف کارکنید یا خیر و یا تفاوتی ندارد؟
5- اگر در جلسه ای ، شما احساس شرم و خجالت داشته باشید روی عملکرد شما تاثیر خواهد داشت یا خیر و یا تفاوتی ندارد؟
6- اگربرای انجام پروژه ای انگیزه ی قوی داشته باشید کار را به نحو بهتری به انجام می رسانید؟ یا اگر محدود شده و بی تفاوت باشید؟و یا هیچ تفاوتی ندارد؟
7- اگر مشتریان درصورت اعتراض و شکایت با آرامش و صبرشما مواجه شوند ، ارزشمند تراست ؟ یا اگر شما با بی صبری با آنها برخورد کنید؟ و یا اینکه تفاوتی ندارد؟
هیجانات و احساسات همیشه درشما تفاوت ایجاد می کنند . حتی درمحیط کار !!! اینطور نیست ؟
چطور هوش هیجانی می تواند به ما درزندگی روزمره کمک کند؟
هوش هیجانی در هر زمان و مکانی به شما کمک خواهد کرد.
اگردرصفی طولانی ایستاده باشید با حفظ آرامش ، استرس کمتر به خود وارد خواهید کرد.
کسانی که ازهوش هیجانی بالایی برخوردارند کمتراز دیگران با مسایل ، شخصی رفتار می کنند .
اگر یک روز صبح از خواب بیدار شوید و حوصله ی هیچ کاری را نداشته باشید اما هوش هیجانی بالایی داشته باشید به راحتی می توانید براین احساس غلبه کرده و آن را تغییردهید. با داشتن هوش هیجانی نسبتا بالایی ، می توانید ازبروز مشکلات و مسایل جلوگیری نمایید.
اگر از نداشتن اعتماد به نفس رنج می برید با ایجاد هوش هیجانی درخود می توانید آن را درخود بپرورانید.
آیا برای هوش هیجانی شواهد علمی هم وجود دارد؟
آخرین تحقیقات نشان می دهند که مدیران ارشد موفق ازهوش هیجانی بالاتری نسبت به افراد دیگر برخوردارند.
همچنین این تحقیقات نشان داده است که کارمندان با هوش هیجانی بالا می توانند:
*با استرس های سازمانی و شغلی کنار آیند.
*غیبت کاری کمتری داشته باشند.
*رضایت کاری بالاتری داشته باشند.
سوالم را تکرار می کنم : هوش هیجانی چیست ؟
هوش هیجانی فراتر از چیزی است که شما احساس می کنید:
احساسات را تشخیص داده و آن را بفهمید.
تاثیر تغییر احساس را روی ادراک ، حافظه ، حل مساله و عملکرد شناختی خود ، درک کنید .
تاثیر احساس هیجانی را روی رفتار خود درک کنید.
سعی کنید عملکرد احساسی و هیجانی را به بهترین نحو با یکدیگر تلفیق نمایید تا به نتایج مطلوب رفتاری دست یابید.
تعریف هوش هیجانی :
به بیان بسیار ساده ، هوش هیجانی استعداد و توانایی بالقوه ی شماست برای این که :
بدانید خودتان و دیگران چه احساسی دارند. *
اهمیت و ارزش این گونه احساسات را درک کنید. *
بتوانید این احساسات را عاقلانه درتفکرات و تصمیم گیری های خود به کارگیرید. *
آنها را به راحتی وموثر بیان کنید. *
احساسات خود و دیگران را به طور موثر مدیریت کنید ، طوری که به کار، روابط و زندگی شما کمک کنند نه این که مانع ایجاد کنند.
چه مهارت هایی برای هوش هیجانی مورد نیازند؟
هوش عاطفی ، فقط یک مهارت نیست بلکه مجموعه ای ازکلیه ی مهارت هاست برخی از آنها شامل توانایی :
* تشخیص احساسی از احساس دیگر
* صادق بودن نسبت به احساس خود و دیگران
* استفاده ی درست و به موقع از انواع مختلف لغات احساسی
* دارا بودن سطح بالایی از بینش نسبت به خود و دیگران
* تشخیص احساسات خود لحظه به لحظه
* درک اینکه چرا اینگونه احساس می کنید
* مدیریت احساس خود
* درک درست هیجانات دیگران
* پاسخ عاقلانه و درست به هیجانات دیگران
* دارا بودن دقیق و درست عکس العمل دیگران درجواب به تصمیمات شما و نظراتی که بیان می کنید.
* به کارگیری اطلاعات مربوط به هیجانات برای اتخاذ تصمیم
* استفاده از دانش مربوط به هیجانات جهت انتخاب بهترین تصمیمات و روش های ارتباطی
* مدیریت هیجانات خود حتی در موقعیت های نه چندان مطلوب
* مدیریت هیجانات افرادی که در اطراف شما هستند
* درک بهترین حالت و موقعیت برای انجام یک کار
* سرعت بخشیدن به تغییر حالت از بد به خوب
* استفاده ازتمامی مهارت ها برای دستیابی به بهترین نتیجه ی شخصی و سازمانی
چه چیزهایی به معنی هوش هیجانی نیستند؟
*هوش هیجانی یک تکنیک یا آخرین روش مدیریت نیست . یک هوش است مثل آی کیو که یک هوش است .
*هوش هیجانی رها کردن هیجانات نسبت به دیگران نیست .
*هوش هیجانی گفتن عصبانی هستم به دیگران نیست و یا مقصردانستن آنها برای عصبانیت شما
* هوش هیجانی به معنای این است که آیا شما هیجانات خود را احساس می کنید یا خیر؟ دو نفرکه هردو عصبانی اند، یکی ممکن است هوشمندانه آن را کنترل کند ولی دیگری خیر.
* هوش هیجانی به معنای بهتر بودن یک احساس از احساس دیگرنیست .
* به معنای احساسی بودن نیست .
* مختص به برخی افراد نیست بلکه همه ی ما درجات مختلف آن را دارا هستیم .
* به معنای اتخاذ تصمیم های احساسی نیست .
* هوش هیجانی به معنای داشتن مشکلات عاطفی نیست .
* به معنای درآغوش گرفتن ، گرم و صمیمی بودن ، مثبت بودن و دیگران را شاد ساختن نیست .
هوش هیجانی ، تعاملی دو طرفه و یا ترکیبی از هیجانات به علاوه ی هوش است .
* اینکه شما چقدر هیجانات خود را درک می کنید ، با هیجانات خود ودیگران چطور برخورد می کنید ، و تا چه حد دانش عاطفی خود را به درستی درتفکرات و تصمیم گیری های خود به کارمی گیرید . اینها همه هوش هیجانی هستند.
آیا هیجانات مثبت و منفی دارند؟
این تفکر که هیجانات خوب و بد دارند درست نیست گر چه بسیاری از مردم به آن معتقدند .
به این سوال توجه کنید : آیا می توان هیجانات را به درستی به دو گروه مثبت و منفی تقسیم کرد؟
من فکر می کنم ، هیجانات ، هیجانات هستند چه خوب و چه بد. دارا بودن یک احساس ، مهم نیست ، چگونه برخورد کردن با آن مهم است . برای مثال نگرانی و اضطراب ممکن است یک احساس منفی به شمارآید اما مطمین باشید اگرمقدار کمی نگرانی در وجود خود داشته باشید دیربه محل کارخود نخواهید رسید البته نگرانی زیاد اصلا خوب نیست . آیا نگرانی ، مثبت است یا منفی ؟
اعتماد به نفس ممکن است به عنوان یک احساس مثبت در نظرگرفته شود اما داشتن اعتماد به نفس بالا هنگامیکه شما فاقد مهارت و توانایی هستید ، خطراتی را به دنبال خواهد داشت . بسیاری از نوجوانان در رانندگی اعتماد به نفس بالایی دارند اماا گاهی اوقات موجب کشته شدن خود و دیگران خواهند شد . درحالیکه اگر کمی احساس نگرانی وضعف داشتند قطعا مطمین تر وایمن تر رانندگی می کردند . آیا اعتماد به نفس احساسی است منفی یا مثبت ؟
بستگی دارد به اینکه ما چگونه ازاعتماد به نفس خود بهره می گیریم . افرادی را سراغ دارم که افسرده بودند اما زندگی خود را به خوبی تغییر داده اند.
به نظر من برچسب مثبت یا منفی را نمیتوان برای هیجانات به کاربرد این کار موجب می شود مردم نسبت به اصطلاح " هیجانات منفی" ترس پیدا کرده وبه محض پیدایش آنها را سرکوب کنند دراین صورت درمواقع نیاز نمی توانند از این گونه هیجانات کمک بگیرند.
بیشتر بدانید: پنج مولفه ي هوش هيجاني
بخش دوم :آشنایی با هوش هیجانی
ابزارها
تنظیمات نوشتاری
- Font Size
- Default
- Reading Mode