ضرب‏المثلها

بخش دوّم: نقد و تحلیل آثار وحشی بافقی
ابزارها
تنظیمات نوشتاری

ضرب‏المثلها

 

گرد ننشيند به طرف دامن آزادگان       گر براندازد فلك بنياد اين ويرانه را

*ديوان: 10

مى ز رطل عشق خوردن كار هر بى‏ظرف نيست     وحشيى بايد كه بر لب گيرد اين پيمانه را

*ديوان: 10

هر متاعى را در اين بازار نرخى بسته‏اند       قند اگر بسيار شد ما نرخ شكر نشكينم

*ديوان: 117

دلتنگم و با هيچ كسم ميل سخن نيست       كس در همه آفاق به دلتنگى من نيست

*ديوان: 35

وحشى از رهزن ايّام چه انديشه كنيم       ما چه داريم كه از ما نبرد يا ببرد

*ديوان: 49

 

دل نيست كبوتر كه چو برخاست نشيند

از گوشه بامى كه پريديم، پريديم



*ديوان: 112

 

سر تا به قدم تيغ دعاييم و تو غافل

هان واقف دم باش رسيديم، رسيديم



(معادل دم غنيمت است، نقد را عشق است و اين دم را باش)ديوان: 112

*



مكن مكن لب ما را به شكوه باز مكن

زبان كوته ما را به خود دراز مكن



*ديوان: 135

 

سخن باشد بسى كز غير بايد داشت پوشيده

نمى‏دانم كه شد حرف منت خاطرنشان يا نه



*ديوان: 151