اصالت احساس در غزلها
(يعنى چه مقدار حقيقى و چه مقدار طبعآزمايى صرف است.)
همان گونه كه قبلاً توضيح داده شد، چون محتواى غزليّات وحشى از امورى است كه مستقيما و دقيقا از زندگى شخصى و احوال درونيش نشأت مىگيرد، از اينرو با زبان سليس و ساده به ابراز احساسات قلبى و مكنونات درونى خود مىپردازد. به تصريح مىتوان گفت وحشى خالصانهترين غزلها را سروده است. احساس وحشى همان احساس درونى و روحى وى است. احساس عشق و عاشقى و شوريدگى و پريشانى وجود اوست. از اينرو احساساتش از اصالت خاصّى برخوردار است كه از انگيختگى درونى و رويدادى واقعى برخوردار است. در واقع مىتوان گفت نوعى حسب حال نويسى و واقعهگويى دارد و چون سخنش از دل برمىآيد لاجرم بر دل مىنشيند. البته وحشى گاهى احساسات درونيش را در قالب طبعآزمايى و هنرنمايى با استفاده از صنايع بديعى زيور و زينت مىبخشد ولى هيچ گاه مفهوم و مضامين را دشوار و مشكل نمىسازد.[1]
شواهدى از اصالت احساس حقيقى و واقعى در شعر وحشى:
گلشن حسنى ولى بر آه سرد ما مخند آه اگر يابى كه تأثير هواى سرد چيست*ديوان: 32