نازك خيالى‏هاى سبك هندى و چگونگى تخيّل وحشى در صور خيال

بخش دوّم: نقد و تحلیل آثار وحشی بافقی
ابزارها
تنظیمات نوشتاری

 

نازك خيالى‏هاى سبك هندى

و چگونگى تخيّل وحشى در صور خيال

 

باريك‏انديشى و خيال‏پردازى مختص به سبك هندى نيست و در سبكهاى ديگر به ويژه در سبك عراقى يافت مى‏شود با اين تفاوت كه شاعر سبك هندى مصرّانه به دنبال مضامين تازه باريك‏انديشى و خيال‏پردازى است و در واقع در پى يافتن «معنى بيگانه» و «خيال خاصّ» است. ولى اگر اين باريك‏انديشى از حدّ اعتدال خارج شود و ذهن را محتاج تأمّل و تفكّر نمايد، از لطف و طراوت غزل كاسته و شور و هيجان خواننده را از بين مى‏برد.[1]

وحشى با استفاده از صنايع ادبى به تخيّلات لطيف شاعرانه دست مى‏زند و با صور خيال هنرمندانه به نازك‏خيالى و باريك‏انديشى مى‏پردازد.

براى نمونه غزل ذيل را كه در باب تعويض معشوق و به دست گرفتن معشوقى تازه است مى‏آوريم:

 

بازم از نو خم ابروى كسى در نظر است

سلخ  ماه  دگر  و  غرّه  ماه  دگر    است



(سلخ ماه استعاره براى معشوق رها شده و غرّه ماه استعاره براى معشوق است.)



آنكه در باغ دلم ريشه فرو برده ز نو

گرچه نوخيز نهالى است سراپا ثمر است



ديوان: 17

(دل به باغ تشبيه شده و فرو رفتن ريشه گياه استعاره براى راه يافتن معشوق در دل عاشق است. نهال نوخيز استعاره براى معشوق جديد و ثمر استعاره براى زيبايى و هنرهاى همان معشوق به كار رفته است.)

 

طوطى ما كه به غير از قفس تنگ نديد

اين زمان بال فشان بر سر تنگ شكر است

 

بشتابيد و به مجروح كهن مژده بريد

كه طبيب آمد و در چاره ريش جگر است



ديوان: 17

(طوطى استعاره براى نفس عاشق يا قلب اوست كه در عشق نامناسبى به سر مى‏برده و قفس تنگ استعاره براى آن وضع نامناسب آورده، بال فشان بر سر تنگ شكر بودن، استعاره براى رسيدن به معشوقى مطلوب است. طبيب چاره‏انديش براى ريش جگر نيز استعاره براى معشوقى است كه درد عاشق را درمان مى‏كند.)

وحشى در غزلى ديگر نازك خيالى خود را در كيفيّت عالى و برجسته كه عناصر صور خيال حفظ شده بدون اينكه هيچ تعقيد و پيچيدگى در كلام به چشم خورد؛ اينگونه بيان مى‏دارد:

 

عتاب اگرچه همان در مقام خونريز است

وليك تيغ تغافل نه آن چنان تيز است



ديوان: 18

(عتاب يار خونريزى مى‏كند ولى تغافل معشوق اميدوار كننده است.)

 

دليريى كه دلم كرد و مى‏زند در صلح

به اعتماد نگه‏هاى رغبت‏آميز است



ديوان: 18

(جسارت خود را در صلح‏طلبى مديون نگاههاى رغبت‏آميز معشوق مى‏داند.)

 

مريض طفل مزاجند عاشقان ورنه

علاج رنج تغافل دو روز پرهيز است



ديوان: 18

(عاشقان را چون طفلان مريض مزاج مى‏داند زيرا همان گونه كه كودكان هنگام بيمارى پرهيز غذايى نمى‏كنند، عاشقان نيز از معشوق كه باعث بيماريشان شده است پرهيز نمى‏نمايند.)

 

شديم مات به شطرنج غايبانه تو

به ما بخند كه خوش بازيت به انگيز است



كنند سلسله در گردنش به زلف تو حشر

دلم كه بسته آن طرّه دلاويز است



ديوان: 18 و 19

(هرچند معشوق غايب است ولى عشق وحشى پابرجاست و به او مى‏گويد كه به ما بخند كه جسارت و گستاخيت بر ما مؤثر است.)

(به شطرنج كسى مات شدن: در اينجا كنايه از دلباختن عاشق به معشوق است.

گردن دل: اضافه استعارى، دل به انسان گنهكارى تشبيه شده كه در حشر زنجيرش كنند و زلف معشوق به زنجير تشبيه شده است. دل وحشى بسته به طرّه دلاويز معشوق است كه در روز حشر آن را با زلف او به زنجير مى‏كشند.)

 

جگر زد آبله و ز ديده مى‏چكد نمكاب

كه بخت شور به ريش جگر نمك‏ريز است



ديوان: 19

(جگر وحشى زخم است و از ديده‏اش آب نمك مى‏چكد و بخت بد به ريش جگر او نمك مى‏ريزد)، وحشى آبله زدن در جگر و نمك آب چكيدن از چشم را با صنعت اغراقى كه به كار برده در نهايت هنرمندى به كار برده است.

 

رقيب عزّت خود گو مبر كه بر در عشق

حريف كوهكنى نيست آنكه پرويز است



ديوان: 19

(وحشى مى‏گويد كه به رقيب بگوييد بيهوده به رقابت نپردازد و با اينكار عزّت خود را مى‏برد زيرا خسرو پرويز با آن همه قدرت و شكوه حريف فرهاد كوهكن نيست.)

بيت تلميح به داستان فرهاد و پرويز دارد.

 

به ذوق جستن فرهاد مى‏رود گلگون

تو اين مبين كه عنان بر عنان شبديز است



ديوان: 19

(گلگون، اسب شيرين به ذوق جستن فرهاد مى‏تازد و با شبديز، اسب خسرو پرويز رقابتى ندارد.)

بيت تلميح به داستان خسروپرويز و عشق فرهاد و شيرين است.

 

شده است ديده وحشى شكوفه‏دار و هنوز

در انتظار كمر زان نهال نوخيز است




ديوان: 19

(ديده وحشى سپيد گشت و همچنان در انتظار كامجويى از معشوق جوان خويش است.

شكوفه‏دار شدن چشم كنايه از سفيدى و كورى چشم در انتظار است. نهال نوخيز استعاره براى معشوق جوان و ثمر).[2]

وحشى در عين سادگى از باريك‏انديشى‏ها و مفاهيمى در شعر استفاده كرده كه چيرگى و مهارت او را در صور خيال و تخيّل شعرى نشان مى‏دهد؛ هر چند در نگاه اوّل اين خيال‏پردازى، دقيقه‏يابى و نكته‏سنجى كمتر به چشم مى‏خورد.

على‏قلى‏خان واله داغستانى در رياض‏الشعرا به نقل از مقدمه كلّيّات آورده است: «... مولانا وحشى است كه اكثر به روش روزمره عوام گفتگو كرده ليكن معنى اوستادى و مايه‏ورى او فى‏الجمله مانع خامى و بى‏رتبگى كلامش شده است، ديگران را كه طرز گفتگوى او خوش آمده و خواسته‏اند به روش او شعر بگويند سخن ايشان يكباره از درجه فصاحت و پختگى افتاده و به جايى رسيده است كه هر كس را قدرى هم از اين عالم بهره باشد از شنيدن آن عار و تنفّر مى‏آيد و همچنين شوكتى بخارايى كه نازك‏خياليها به جايى رسانيده است كه شهباز انديشه به پيرامون آن نمى‏توان رسيد، چون او را نيز اين روش مساعدت كرده بود فى‏الجمله از عهده آن برآمد و پيروانش پى را گم كرده به ضلالت افتادند و پنداشتند كه سخن ايشان نازك و بلند و بليغ شده است و اگر كسى از اغلاط افهام ايشان خبر دارد. از وى آزرده شده به مخاصمت و مجادلتش برخاسته جرح سخنرانى او نمودند ...»[3]

سخن وحشى گاه سهل و ممتنع گشته در بين مردم رايج مى‏گردد به نحوى كه به صورت ضرب‏المثل درمى‏آيد:

 

 

خموشى پرده پوش راز باشد

نه مانند سخن غمّاز باشد



ديوان: 510

وحشى به دنبال مضمون‏آفرينى است ولى اين امر هيچ‏گاه سخنش را پيچيده و نامأنوس نمى‏كند. اشعارش از تكلّف و تصنّع به دور است و زبان حالش در كمال سلامت و روانى است و هر جا كه لازم باشد با تمثيل به استدلال مى‏پردازد.

وسعت انديشه و تفكّر و قدرت خلق مضمون‏آفرينى وحشى همراه با كلمات عاميانه كه خيلى زود در ذهن عوام و خواص جاى مى‏گرفت همراه با قوه تخيّل قوى در عالم خيال و ذوق و حال سير نموده به نحوى كه بسيارى از اشعارش حكم مثل ساير را پيدا كرده است.

از مختصات عمده سبك هندى خلق مضمون‏هاى تازه و انديشه نوين، كثرت استعاره، تشبيه، مجاز، مبالغه، نازك‏خيالى، ايجاز در كلام و استعمال امثال سايره و اصطلاحات عاميانه و محاوره و نزديك بودن به زبان تخاطب و ارتباط و تناسب لفظى و معنوى ميان تركيبات و كلمات و عبارات يك بيت بود كه اين خصوصيّات به نحو متعادلى در اشعار وحشى مشهود است.[4] هيچ‏گاه نازك‏خيالى‏هايش موجب تعقيد و پيچيدگى و ابهام نمى‏گردد و يا به سبكى و ابتذال كشانده نمى‏شود.

 

هر متاعى را در اين بازار، نرخى بسته‏اند

قند اگر بسيار شد، ما نرخ شكّر نشكنيم[5]



ديوان: 117

برخى اين بيت را از شواهد شباهت سبك هندى و مكتب وقوع كه ناشى از دقّت زياد و باريك‏انديشى و نازك‏خيالى است، مى‏دانند.[6]

*

بيشتر نازك‏خياليهاى وحشى ناشى از زندگى واقعى و مشاهدات عادى و معمولى است كه گاه در قالب تمثيل به بهترين وجه در معرض نمايش مى‏گذارد.

مضامين وحشى از حالات روحى و احساسات قلبى او متأثر است و گاه به اوضاع و احوال مردم زمانه خويش نظرى مى‏افكند. نازك‏خيالى و دقيقه‏يابى در اوايل قرن هشتم توسّط اميرخسرو و در اواسط همين قرن به وسيله حافظ قدرت گرفت و ريشه‏هاى سبك هندى در اشعار اين دو شاعر برجسته به وضوح نمايان است.[7]

مشخّصه اصلى اشعار وحشى كه تا حدّى از متتبعان بابافغانى است آوردن مضمونهايى است كه آن را همگام و همراه با احساس خويش هماهنگ نموده و به رشته تحرير درآورده است. به همين دليل است كه سخن وحشى سراسر سوز و شور و هيجان و التهاب است. اگر سبك هندى با سبك فغانى و وحشى عجين مى‏گشت سخنى در حدّ اعلا و اعجاز ايجاد مى‏شد.[8] وحشى چون ديگر شاعران سبك هندى به دنبال مضامين باريك و نكته‏هاى بسيار ظريف و دقيق كه ابهام در پى دارد، نمى‏رفت و با تمام وجود و از سر جان و دل شعر مى‏سرود.

 

 

 


[1]×. سبك هندى و دوره بازگشت (يا نشانه‏هايى از سبك هندى در شعر دوره اوّل بازگشت ادبى)، مؤلّف: احمد خاتمى، ناشر: بهارستان، چاپ اوّل 1371، چاپخانه احمدى: 13.

 

[2]×. عرفان و ادب در عصر صفوى، ج 1، دكتر احمد تميم‏دارى، زمستان 72، انتشارات حكمت: 413.

 

[3]×. نشان تيشه فرهاد (نقد و متن كامل فرهاد و شيرين وحشى‏بافقى)، دكتر رضا اشرف‏زاده، نشر صالح، 1376: 39.

 

[4]×. سياسى، محمّد: «تمثيل در شعر صائب» در كتاب: «صائب و سبك هندى در گستره تحقيقات ادبى»، محمّدرسول درياگشت، نشر قطره: 150.

 

[5]×. مصرع دوّم مثل ساير مثلها و حكمتها: 602.

[6]×. دكتر حاكمى، مصاحبه با كيهان، 21/2/1373.

 

[7]×. نورانى وصال، عبدالوهّاب: «سبك هندى و وجه تسميه آن» در كتاب: «صائب و سبك هندى در گستره تحقيقات ادبى»، محمّدرسول درياگشت، نشر قطره، چاپ اوّل 71: 288.

 

[8]×. همان: 290.

 

آموزشگاه گویندگی و سخنوری موسسه شهریاران سخن (مدرسه سخن)

مدرسه سخن آموزشگاه و مدرسه تخصصی مجریگری و اصول و فنون سخنرانی


سالها با شما و همراه شما هستیم در سایت ایران مجری و باشگاه ایرانمجری. افتخار ماست تا اینبار در سایت سخنوری با شما باشیم.  صدها مقاله مرتبط به فنون سخنرانی و صدها متن سخنرانی و متن مجری گری در پردیس سخن 1400

مدرسه سخن ایران از بهترین مراکز آموزشی در زمینه سخنوری و گویندگی و مجریگری می‌باشد که با مدیریت دکتر فریبا علومی یزدی و مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاکنون به آموزش بیش از ۱۰۰۰ مجری و سخنران در کشور اقدام نموده است.
شما می توانید آخرین مقالات و آموزش های مرتبط با فن بیان و سخنوری را در این سایت ببینید . برای ورود به سایت سخنوری کلیک کنید.


آخرین تصاویر از سخنوران و فراگیران مدرسه سخن و نظرات ارزشمند آنها را در قسمت نظرات گوگل مپ ملاحظه فرمایید.

روی لینک زیر کلیک کنید

گوگل مپ : مدرسه سخن ایران تاسیس ۱۳۹۵ آموزش سخنوری ، گویندگی و مجریگری

تنها یک راه برای سخنور شدن وجود دارد !